Sinossi
È ad Abadan, una tranquilla cittadina dell'Iran prerivoluzionario, che Claris e suo marito Artush scelgono di crescere i loro tre figli. Lei docile e remissiva casalinga, lui un ingegnere affermato con il tarlo della politica. Ma nella serenità di una vita che si ripete sempre uguale qualcosa all'improvviso si incrina: un bel giorno bussano alla porta i nuovi vicini, i Simonian. Ad accomunare le due famiglie, solo le origini armene, a dividerle, praticamente tutto. I nuovi arrivati hanno un che di diverso, si portano dietro un passato misterioso e un'abitudine singolare: si trasferiscono di continuo. La loro imprevedibilità fa scoppiare il caos nella vita interiore di Claris, che rimane turbata dalla cattiveria della piccola Emily Simonian, dal fascino di suo padre Emile e dalla severità della nonna Elmira, nei cui occhi è impossibile non cogliere le sfumature di un'antica sofferenza.
- ISBN:
- Casa Editrice:
- Pagine: 364
- Data di uscita: 26-09-2019
Recensioni
نه با کسی بحث کن. نه از کسی انتقاد کن. هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدم ها عقیده ات را که می پرسند، نظرت را نمی خواهند. می خواهند با عقیده خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدم ها بی فایده است. Leggi tutto
«چراغها را من خاموش میکنم» داستان زندگی زنی ارمنی به نام کلاریس است، به روایت خود او. خلاصه داستان و اسم و سابقه شخصیتها را در منابع بسیاری میتوانید پیدا کنید، اما از فضای داستان اگر بگویم آبادان پیش از انقلاب است و در شهرک مسکونی کارکنان شرکت نفت و در بین ارمنیهای ساکن این محل. کل ماجرا هم در Leggi tutto
یکی از تفریحات من وقتی رمان میخوانم این است که شخصیتها در ذهنم با آدمهایی که میشناسم یکی میشوند نه اینکه از عمد بگردم دنبال اینکه این شخصیت شبیه کیست تا تصویر او را دنبال شخصیت راه بیاندازم... این فرآیندی کاملا غیرارادی است... کاملا ناخواسته اما کاملا مورد استقبال من!... شخصیتها اینگونه صورت (ن Leggi tutto
زن در شکل انفعالیاش موجودی است با وظایف مشخص؛ آشپز، نظافتچی، ناظم محدودهای مشخص به نام خانه و مهمتر از آن تلطیفکننده. زن فضای خانه را لطافت میبخشد، لطافتی نادیدنی که تنها در صورت غیبتش، برجسته میشود. کلاریس در شکل کلیاش چنین زنی است. هرچند از درون شخصیتی متفاوت دارد اما فقط اندک آدمهایی -آ Leggi tutto
کتاب تقدیم شده به ساشا وشروین .نویسنده در اول کتاب متذکر شده که داستانش واقعی نیست .ادمها واتفاق ها کاملا تخیلی اند .هرچند زمان داستان کم وبیش مشخص است اما برخی از مکان ها دستکاری شده اند .کتاب با داستان زندگی یک خانواده در یکی از خانه های سازمانی شرکت نفت در عصر یک روز آغاز میشودخانواده های این داس Leggi tutto
آیا تا به حال با خود گفته اید آن کسی نشدم که همیشه آرزویش را داشتم؟ تا به حال حس کرده اید بر روزهای زندگیتان رنگ روزمرگی و نارضایتی نشسته است؟ از خود پرسیده اید چرا حس تنهایی می کنم در حالی که همه زندگیم با خانواده و دوستانم پر شده؟ آیا تا به حال حسرت خورده اید که هرگز در تصمیماتتان، خودتان در اولوی Leggi tutto
چند سال پیش به قصد این که کتاب خوندن رو تبدیل کنم به روتین زندگی مادرم، بعد از بیرحمانه جویدن مغز آقای فروشنده و کلی این پا و اون پا کردن، این کتاب رو خریدم واسهش. با خودم گفتم خب شخصیت اصلی این کتاب هم یک زن خانهداره، حتماً شباهتهای زیادی پیدا میشه بین دنیاهاشون و میتونه به راحتی ارتباط برقرا Leggi tutto
Citazioni
Al momento non ci sono citazioni, inserisci tu la prima!